درسا جاندرسا جان، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 17 روز سن داره

دُرسا دُردونه مامان و بابا

1000days (آتلیه مامان 16)

ریسه های هزار روزگی دختر گلم کل تمی که برات درست کردم عشقم و خیلی خیلی زیبا شده بود با اینکه عجله ای شد  فدای ژست قشنگت بشم من  بااااااااااز هم عاشق ژست زیبات بشم اینم یکی از ژستای خودته عزیزم  اینم دومین کیک به مناسبت هزار روزگی که خودم پختم  فدای اداهای خوشگلت جووووووووونمی دختر بانمکم اینم نمکایی که وقتی عکس می گرفتم می ریختی  اینم یکی دیگه از نمکات چه عجب صاف نشستی شما جوووووووووون فدای لبات هزااااااااااااااار روزگیت مبارک عشقم یه بار دیگه شمعها رو روشن کردم ب...
31 مرداد 1394

جشن هزار روزگی

درسای نازم سلام عشق  1 0 0 0  روزه مامان  هزاااااااااااااااااار روزگیت مبارک دختر هزار روزه من یکشنبه مشغول کیک پختن شدم و برات یه کیک شکلاتی درست کردم و برای اولین بار از فر ماکروفر استفاده کردم برای پختنش و از قبل یه قالب طرحدار خریده بودم که با شکلات آب کرده تزیینش کنم و ظاهرش خاصتر از کیکهای معمولی بیرون بشه اما وقتی کیک داغ بود و گذاشته بودم که سرد بشه و از قالب جداش کنم شما رفتی و قالب رو بلند کردی و داغوووووونش کردی هیچی دیگه خورده های کیک که به قالب چسبیده بود رو ریختم تو قسمت دایره ای شکل وسط و چون کیک اسفنجی و نرم بود راحت گردش کردم و دورش رول  رول شکلاتی چسبوندم و برای روش هم با ...
27 مرداد 1394

روز دختر(آتلیه مامان15)

روی پیشونی ِ فرشته ها نوشته هرکی دختر داره جاش وسطه بهشته از آسمون میباره دُر و طلا و گوهر زر و سیمو نقره وقتی میخنده دختر یکی یدونه دختر چراغ خونه دختر گلابتونه دختر ماه آسمونه دختر قندو نباته دختر همیشه باهاته دختر اسم قشنگو نازش ورد لباته دختر تو شبای تاریک ماه و ستاره دختر کوچیکو بزرگش فرقی نداره دختر دختر کوه نمک دختر عزیزه چشماشو میبنده میخنده ریزه ریزه شاخه نبات دختر ، آب حیات دختر وقتی که غم داره دلت میمونه باهات دختر یکی یدونه دختر چراغ خونه دختر گلابتونه دختر ماه آسمونه دختر قند و نباته دختر همیشه باهاته دختر اسم قشنگو نازش ورد لباته دختر  ♫♫♫ تو شبای تاریک ماه...
26 مرداد 1394

تولد محمدسام

سلام به دختر قشنگ خودم نانازی این روزها هرجا که میرم و عکست و برای هرکسی که می فرستم میگه چقدر شما خانوم شدی ،چقدر بزرگ شدی و کلی تغییر کردی  خودم هم متوجه تغییراتت شدم قدت بلندتر شده و رفتارهات بزرگونه تر شده و بعضی وقتا خانومانه هم رفتار می کنی  گفتم بعضی وقتا چون هنوز هم بهانه گیری های الکی و عصبانی شدن و داد کشیدن و پرت کردن وسایل توی رفتارت زیاد هست  ایشالا که به زودی اینها هم تموم میشه مدتی بود که مامان حال و روزش اصلا خوب نبود و شما هم بدتر شدی اما الان چند روزیه که اصلا دعوات نکردم و هروقت که کاراشتباهی می کنی فقط میگم کارت بد بود و مشغول کارم میشم و یکم بعد شما معذرت خواهی می کنی و بوسم می کنی و کارت رو انجام ...
15 مرداد 1394

پیک نیک تابستانه

سلام دختر ناز و خوشگلم دوم مرداد ماه ،جمعه مامانی دعوتمون کرد رستوران که به پیشنهاد بابایی قرار شد بریم سمت لواسون که مدت بیشتری کنار همدیگه باشیم و آب و هوا هم بهتر باشه صبح زودتر از همیشه بیدار شدیم و به سمت رستوران حرکت کردیم ما و مامانی و بابا عزیز و عمه عصمت زودتر از همه رسیدیم اونجا و شما کلی بازی کردی و تقریبا یکساعت بعد بقیه اومدن و بعدش ناهار خوردیم و یه مقدار عکس گرفتیم و عصر هم هندوانه خوردیم و برگشتیم سمت خونه ،ساعت هفت رسیدیم خونه و شما خیلی خسته بودی و تو راه خوابیدی و وقتی هم که برگشتیم تو خونه خوابیدی و آخر شب بیدار شدی و طبق معمول شروع کردی گریه کردن و بهانه گرفتن و هرکاری کردیم ساکت نمی شدی و فقط گریه و بهانه الکی ،می ر...
5 مرداد 1394

تیرماه و 32 ماهگی

نازگل مامان سلام عشق من باز هم مشکلات و گرفتاری های زندگی من رو تو خودش غرق کرد و نتونستم به موقع خاطرات قشنگت رو ثبت کنم و حتی گاهی فرصت نشد که همون پست موقت رو هم داشته باشم و فقط یکسری اتفاقات مهم رو تو سر رسیدم کوتاه نوشتم و سعی کردم از هر اتفاقی عکس بگیرم که فراموش نکنم و امیدوارم همین طور که پیش میره از ثبت خاطراتت دست برندارم و مثل یکسری از وبلاگهایی که خودم دنبالشون می کردم و الان سالهاست مطلبی اضافه نشده نشیم امروز با همه کارها و خستگی ها و شیطنتهای شما هرطور شده خاطراتت رو ثبت می کنم  مدتی هست که برای مدیریت بلاگفا مشکل پیش اومده و حالا بعد از درست شدن کلی از خاطرات قبلیت پریده و حتی وقتی سعی می کنم مطلب جدید بذارم...
3 مرداد 1394
1